نوشته شده توسط : shabgard
می نویسم با نور
در هوایی از مهر
کاغذی از پر گلهای سپید
نه به یک بار و به ده بار،
که هزاران، شاید
می نهم در سبدی
از گل نیلوفر و احساس دلم
می سپارم
به دل قاصدکی تا برساند به دلت تا بدانی
دل من
غرق تمنای نگاه تو هنوز
می نویسد شب و روز:
« خوب نازنین من
از همیشه تا هنوز
دوستت می دارم!...»
:: موضوعات مرتبط:
دلنوشته ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1108
|
امتیاز مطلب : 147
|
تعداد امتیازدهندگان : 39
|
مجموع امتیاز : 39
نوشته شده توسط : shabgard
دوستت دارم به پاکی و معصومیت بی پایان چشمانت
دوستت دارم به تمام وسعت آسمان پروانه های قلبت
دوستت دارم و می پرستم آن چیزی را که می پرستی
دوستت دارم به خاطر کسانی که دوستت دارند
دوستت دارم نه به خاطر خودم بلکه فقط برای خودت
دوستت دارم با تمام خنده ها و گریه هایت
دوستت دارم تا دوستم بداری
دوستت دارم به اندازه داستان بی پایان لیلی و مجنون های دنیا
دوستت دارم به حرمت قلب پاکت
:: موضوعات مرتبط:
دلنوشته ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1088
|
امتیاز مطلب : 146
|
تعداد امتیازدهندگان : 37
|
مجموع امتیاز : 37
نوشته شده توسط : shabgard
خدا چرا عاشق شدم من دیگه از دست این دل یه شب آروم ندارم
وای چرا تو این زمونه شدم قربونی عشق اسیر روزگارم
روزا چشمای نازش میشینه تو کتابام
شبا وقتی میخوابم میبینمش تو خوابام
براش نامه نوشتم قشنگ و عاشقونه
نوشتم با دو چشماش منو کرده دیوونه
خدا چرا عاشق شدم من دیگه از دست این دل یه شب آروم ندارم
وای چرا تو این زمونه شدم قربونی عشق اسیر روزگارم
روی پله های سنگی میشینم با تو بیدار
چشام رو تور ابرا سرم رو سنگ دیوار
براش آواز میخونه لبای سر و بستم
میاد خورشید بازم من هنوز اینجا نشستم
خدا چرا عاشق شدم من دیگه از دست این دل یه شب آروم ندارم
وای چرا تو این زمونه شدم قربونی عشق اسیر روزگارم
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1209
|
امتیاز مطلب : 115
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
نوشته شده توسط : shabgard
پیدا نکند راه به قلبت تردید
دراینکه منم همان که با عشق رسید
آتشکده ی محبتم پیشکشت
ناقوس کلیسای وجودت جاوید
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
,
:: بازدید از این مطلب : 797
|
امتیاز مطلب : 100
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
نوشته شده توسط : shabgard
بگذار چشمت را به هم تا عشق را خوابش کنی
گاهی نگاهی کن به شب تا غرق مهتابش کنی
در پشت سد چشم من ظرفیتی پر می شود
یک رخنه با یک بغض کن تا موج و سیلابش کنی
تابنده ای و مهربان آنقدر ها که می توان
از شدت شرمندگی خورشید را آبش کنی
در پیش چشم آسمان گیسوی خود را تاب ده
تا مات و مبهوتش کنی، بی تاب بی تابش کنی
من.. تو.. عطش.. هرم نفس.. احساس.. شوق ما شدن
تو میتوانی صحنه را زیبا و جذابش کنی...
.
.
.
فرصت تمام است و عجب، راهی به جز این نیست که
در کنج قلب عاشقت معشوق را قابش کنی
باشد جواب عشق من نامهربانی کن ولی
ترسم که بین دلبران این رسم را بابش کنی!
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1088
|
امتیاز مطلب : 92
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
نوشته شده توسط : shabgard
ای کاش انیس و یار و همدم باشند
یک عمر به راز عشق محرم باشند
ای شعر! چه میشود که تا آخر عمر
یک شاعر و یک شاعره با هم باشند!
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1189
|
امتیاز مطلب : 102
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
نوشته شده توسط : shabgard
پایان خوش چشم براهی شده ام
غرق لحظات دلبخواهی شده ام
امشب وسط حیاط تنهایی خویش
در حوض تماشای تو ماهی شده ام
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
,
:: بازدید از این مطلب : 780
|
امتیاز مطلب : 101
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
نوشته شده توسط : shabgard
بگردم دورت و سیرت بگردم
اسیـــر دست زنجیرت بگردم
چه میشد میشدم یک قاب چوبی؟
که عمری دور تصویرت بگردم
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
,
:: بازدید از این مطلب : 802
|
امتیاز مطلب : 87
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
نوشته شده توسط : shabgard
سس احساسهای ساده بــــــودم
سر میز دلــــــت آماده بــــــــــــودم
دو پرس از بوسه های آبــــــــــدارت
لبانت را سفارش داده بـــــــــــودم
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1115
|
امتیاز مطلب : 89
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
نوشته شده توسط : shabgard
بیایید با جهان
آشتی دوستانه ای داشته باشیم
آن وقت ، کارها آسان می شود
دیگر از رنج های زندگی نمی خروشیم
و اگر دردی ریشه در جان ما گرفت ؛
بی قراری نمی کنیم
که آدم بی درد نمی بیند و
نمی داند و خوش خوشان می گذرد،
وقتی راهی به دل دوست داشته باشیم
دیگر از بال و پر شکسته مان هم شکوه
نداریم
باید با زمزمه ی درون زندگی
آشنا شد
آن وقت می شود ، ناله های دل زخمگین را
زیر یک لبخند بی آواز
پنهان کرد
:: موضوعات مرتبط:
دلنوشته ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1049
|
امتیاز مطلب : 98
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
نوشته شده توسط : shabgard
به ساعت نگاه میکنم ...
حرکتی تناوبی ...
ثانیه ها ... آرام ... در گذرند ...
و زمان ... می رود ...
و زندگی را می برد ...
و من ... ساعت هاست ... متوقف شده ام ...
به فردا می اندیشم ...
شاید ...
دوباره جاری شوم ...
:: موضوعات مرتبط:
دلنوشته ,
,
:: بازدید از این مطلب : 924
|
امتیاز مطلب : 109
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
نوشته شده توسط : shabgard
تازه فهمیدم که حرف زدن خیلی سخته ... باید خیلی بدونی ... تا بتونی حرف بزنی ... حرفایی که ... دلی رو بدست بیاره ... لبخندی رو بر لبی جاری کنه ... یه دل شکسته رو شاد کنه ... و یه آدم بی تفاوت رو به تامل وا داره ... و من ... هنوز ... به این درجه نرسیدم ...
:: موضوعات مرتبط:
دلنوشته ,
,
:: بازدید از این مطلب : 875
|
امتیاز مطلب : 112
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29